مراقبت 18 ماهگی
سلام نازنینم..
روز دوشنبه 29 دی رفتیم مرکز بهداشت برای مراقبت 18 ماهگی نازپسرمون.البته دوشنبه 4 روز از 18 ماهگی شما گذشته بود ولی خب چون درمانگاه امام حسین(ع) روزهای دوشنبه واکسن میزنند باید تا دوشنبه صبر می کردیم..
رشد شما:
وزن :10 کیلو و 650 گرم
قد:83.5
دور سر:47.5
گفتند که نسبت ب 15 ماهگیت رشدت بهتر شده..ولی همچنان بدغذایی و درد دندان شما ادامه داره آقا..نباید دلمو خوش کنم ب پیشرفت رشدت..
خیلی هم اجتماعی هستین شما...بعد از اینکه اون خانم کارهاتونو انجام دادند رفتی با همشون دست دادی..خدانکنه کسی باهات دست نده مامان.آبروشو میبری...خوشحالم که اجتماعی و خوش اخلاقی...درست عین مامان...و همچنین بابا....خخخخخخخخ
ی سوالهایی برای تکمیل اطلاعات 18 ماهگی پرسیدند ب قرار زیر:
کلمه میگه؟
بله خانوم 15 تایی میگه بقیشم ناقص.
کتاب ورق میزنه؟
کتاب؟؟بله اونکه از 1 سال پیش میزد و برای خودشم میخوند کتابو..الان دیگه بای کتاب بنویسه خودش..
میدوه و بازی کنه؟
بله خانومم شما بگید میشینه؟؟میخوابه؟؟راهکار بدین ه ندوه اصلا...خخخخخخخ
بعد از اون هم تو صف واکسن ایستادیم..همه مامانها میومدن از اتاق بیرون و میگفتن ما دلمون نمیاد بچمون گریه کنه!!!یعنی اینقدر تا بحال گریه بچشونو ندیده بودن؟؟شایدم بچشون خیلی آروم بوده و مثل پسرما مدام در حال نق زدنو شیطونی و بهونه جویی نبوده..
ولی من اومدم بالای سرت..چون عقیدم اینه ک واکسن برای سلامتی بچه است..ناراحتی نداره.حالا پسر کوچولوی ماهم یه ذره گریه کنه عیبی نداره..اگر میدونست برای سلامتیشه هیچوقت گریه نمی کرد.
من دستاتو گرفتم و بابایی هم پاهات..بابا ا.وایل وقتی گریه میکردی باید چندنفر میومدن آب قند بهش میدادن..ی جورایی فشار میافتاد.ولی دیگه اونم عات کرده ب گریه های شما..هردوتامون میخندیدیم..
شما هم بعد 2 دقیقه گریتون قطع شد..
قبلش بهت شیاف استامینوفن زده بودم..تو ماشین ی ذره می می خوردی و بعدشم لالا...
رفتیم خونه انگار نه انگار به آقا واکسن 18 ماهگی زدیم..پاشدی ب شیطنتو ریختو پاشو مترکردن خونه....خخخخخ
الهی همیشه شیطون و شاداب و سرزنده باشی قندعسلم...
دوستت دارم مامانی خیلی زیااااااااااااااااد