24 تیر ،جشن تولد ثمره عشق من و بابا
سلام میوه دل مامان..مامانو ببخش که با 5 روز تاخیر برات می نویسم..همش بخاطر شیطنت های خودته که تا منو پای کامپیوتر میبینی از سرو کولم بالا میری.
عشق مامان 1 ساله شدنت مبارک
روز تولد تو میلاد عشق پاکه... برای شکر این روز پیشانیم به خاکه
عروسک من،روز سه شنبه یعنی شب تولدت برات یه جشن تولد ساده گرفتیم.مهمانها خانواده خودم بودند.نمی شد خانواده بابایی راهم دعوت کرد.چون هم جا کم بود.هم خانومها معذب بودند.بنابراین اونشب فقط خانواده من دعوت بودند.از صبح سه شنبه بابایی مرخصی گرفت و رفتیم دنبال کیک و تزئینات..کیکتو خیلی دوست داشتم.در واقع تا وقتی حبه انگور مامانی ما به خواست دل خودمون برات کیک میپسندیم.ایشالا بزرگ که شدی خودت با سلیقه خودت هرچی خواستی انتخاب میکنی..
افطاری جوجه کباب و کوبیده و سوپ صرف شد.بعد از اون هم هدیه هاتو گرفتی...بعدهم کیک و..
دایجون احسان:یک ربع سکه..واقعا زحمت کشیده بود..ایشالا برای عروسیش جبران میکنیم..
خاله عاطفه:30هزار تومان..البته خاله همیشه کادو سنگین بهت می داد.اینبار کلی معذرت خواهی کرد..خیلی هم ازش ممنونیم..ایشالا تولد نگین خانومی دختر خالت جبران می کنیم..
باباجون(پدربزرگ):40هزار تومان.(البته از باباجون بیش از این انتظار داشتیم..ولی خب ممنونیم ازشون)
اینم عکس پدرو پسر..دو مرد زندگیم که عاشقشونم
پسرم ،عزیز تر از جانم .... دنیا را زیبا ببین و مانند روزی که به این دنیا قدم گذاشتی پاک بمان ... نمیدانم چه روزی و چه زمانی این نوشته هایم را میخوانی ولی این را بدان که من و پدرت از تمام دنیایمان میگذزیم تا دنیای تو را زیباتر بسازیم .... این را بدان که از لحظه لحظه ی خنده هایت ...غلتیدنت ...نشستنت... ایستادنت... راه رفتنت و... ذوق کرده ایم و شاد بوده ایم ... پس برایمان بخند و شاد باش تا دنیا به رویمان بخندد ...
پسرم ......... شیرین ترین لحظه های زندگی از آن تو باد و خدای مهربانی ها نگهبانت