علي اكبر علي اكبر ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

می خوام از روزهای نبودن تا بودنت برات بنویسم

ز غوغای جهان فارغ....

واکسن دوماهگی

1392/7/9 10:33
1,275 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز یعنی یکشنبه علی اکبر نازم دوماهه شد....دوماه یعنی 60 روز عاشقانه مامانی و بابایی با یه پسر نازنازی آروم صبور مهربون خوش اخلاق خوش خنده..فرشته کوچولویی که 60 روز بدجوری سر مامانیشو به خودش گرم کرده و عاشقش کرده..بابایی رو بدجوری بیتاب میکنه وقتی ازش چندساعت دوره...راستی چی شد چجوری شد اینجوری عاشقت شدم علی اکبرم..

ساعت 9 صبح بود که 9تا قطره استامینوفن به گل پسرم دادم..بردیمش درمانگاه امام حسین که به آدرس جدیدش منتقل شده بود..اول رفتیم بخش بهداشت خانواده..وزن علی اکبرمو دور سرشو گرفتن..وزنش 6 کیلو بود ولی من خودم راضی نبودم..ولی خانمه میگفت نه خیلی روی نمودار رشدش خوبه..دور سرشم یک سانت اضافه شده بود که گفت خوبه...گفتیم خدارا شکرررر...بعد گفت ببر واکسنشو بزن...رفتیم پیش آقای ایکس و اول قطره فلج اطفالشو داد..خیلی تلخ لود..قربون قندعسلم بشم لباشو بدجوری تو خودش جمع کردو از تلخی قطره بدش اومد..بعد رسید به واکسن..بابایی پاهای علی اکبرمو سفت گرفت..اولین واکسن جبغ پسرمو در اورد ولی زود اروم شد..دومین واکسن جیغش بلندتر بود و نفس پسرم در نمیومد....... niniweblog.comمن که مشغول صحبت با ماما بودم حرفمو ول کردمو گریم گرفت..اومدم علی اکبرمو گرفتم تو بغلمو با بغضی که داشتم باهاش حرف زدمو نازش کردم..اومنم با زبون بی زبونی باهام حرف میزدو ناله میکرد..الهی بمییییرممم بر پسر مظلومم..دلم میخواست تنها بودمو یه عالمه گریه میکردم..پسرمو بغل کردمو بردیمش خونه..اول خیلی پاهاش درد میکردو تو خونه جیغ میزد ولی تا یعدازظهر آرومتر شد..niniweblog.comمسئول واکسن گفت هر 4 ساعت دوبرابر وزنش قطره بده بهش...گفت کمپرس یخ تبشو پایین میاره ولی جاواکسنشو سفت میکنه..گفت اگه تبش پایین نیومد یخ بذار و برای اینکه جاش زود خوب بشه حوله گرم بذار روی جا واکسن...تا امروز علی اکبرم تب داره.نمیدونم چرا پس تبش پایین نمیاد..دلم برای پسرم کبابه..خیلی بی حاله...ولی الهی الهی مامان قربونش بشه که با بیحالیش خنده از لبش دور نمیشه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)